روایت افسردگی یک نسل و تنزل سلیقه فرهنگی | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۲۷
یادداشت مهمان؛

روایت افسردگی یک نسل و تنزل سلیقه فرهنگی

لیلا درخش در یادداشتی به نقد و تحلیل نمایش «نوشتِ سر» پرداخته و ابراز امیدواری کرده است در آشفته حالی فرهنگی امروز از آثار چنین حمایت شود.
روایت افسردگی یک نسل و تنزل سلیقه فرهنگیبه گزارش خبرنگار صبا، دکتر لیلا درخش نویسنده و شاعر در یادداشتی به نمایش «نوشتِ سر» به‌ نویسندگی و کارگردانی محمدنیما مظاهری داشته و آن را از زوایای اجتماعی و ارتباط با جامعه امروز بررسی کرده است.
متن یادداشت بدین شرح است: «نمایش «نوشتِ سر» به نویسندگی و کارگردانی محمدنیما مظاهری که این روزها در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است طنزی تلخ از روایت‌های مختلف سرنوشت دارد. 
نمایش «نوشتِ سر» با ۲۸ کاراکتر یا به‌ عبارت دقیق‌تر با ۲۸ پرسوناژ است چراکه همگی در متن نمایش حضوری موثر دارند و این یکی از نکات مهم اثر است که هم از بُعد نویسندگی و هم از نظر ظرافت‌های کارگردانی در اجرا توانسته در زمانی کوتاه تک‌تک شخصیت‌ها را پخته از کار درآورد. 
روایتِ نمایش «نوشتِ سر»، متنی بی‌تکلف و ساده اما مهم و تامل‌برانگیز دارد؛ نمایشی با روایتی طنز از آشفتگی‌های اجتماع با ساده‌ترین شیوه‌ شخصیت‌پردازی که همین ویژگی مثبت این روزها میان نویسندگان و نمایشنامه‌نویس ها کمرنگ شده است و بیش‌تر نویسندگان میل به پیچیده درآوردن شخصیت‌ها دارند.
روایت سهل و ممتنع نمایش «نوشتِ سر»، هم بر عمق ارتباط بین مخاطب و شخصیت‌ها می‌افزاید و هم خواه‌ناخواه سبب می‌شود تا پایان نمایش، بیینده دست‌کم با یک یا دو پرسوناژ همذات‌پنداری ‌کند. نویسنده در همه‌ لحظه‌ها با آنکه میل عجیبی به بازنمایی تلخی از واقعیت‌های ساده ولی مهم زندگی طبقه‌ متوسط دارد اما هرگز به دام تکرار و پرگویی و ملال نیفتاده و بهره بردن از طنز باعث شده در بیشتر صحنه‌ها در عین خنده گرفتن از مخاطب او را به تامل هم وادارد.
موضوعات مختلف و مضامین متعددی که نویسنده سراغ آن ها رفته است بسیار بیشتر از یک نمایش امکان و ظرفیت دارند. شاید بهتر بود نویسنده موضوعات کمتری طرح می‌کرد، اگرچه نباید فراموش کنیم نویسنده بی هیچ قضاوتی فقط به بازنمایی لایه‌های آلوده‌ شهر و ناهمواری‌های ارتباط اجتماعی پرداخته است، با این وجود اگر بخواهیم به تمام نکاتی که نویسنده با محدودیت زمانی یک سانس اجرا به آن اشاره کرده بپردازیم، می‌توانیم با قاطعیت بگوییم نمایش «نوشتِ سر» نمایشی موفق برای برملا کردن لحظه به لحظه‌ فرورفتن خنجری است که ذره ذره بر پیکر اعتماد تک‌تکمان فرود می‌آید و همه‌ امنیتمان را آرام‌آرام از بین می‌برد اما نویسنده خوشبینانه در پایان راهی برای امید باقی می‌گذارد و عشق، حکم نجات این همه تلخی‌ست.
 تلنگر پرده‌ نخست و اینکه بیننده از همان ابتدا می‌داند در آنچه می‌بیند و می‌شنود بازی داده نمی‌شود و موثر نیست، با الهام از ناتوانی انسان امروز در کنترل شرایط و نحوه‌ زندگی افراد پیرامونش، خود محور اصلی طنزِ کار است و طعنه‌ای به تفکر جبرگرایی و اعتقاد به تقدیر در بین فرهنگ اجتماعی ماست که بیشتر باعث شده از هرمسئولیتی شانه خالی کنیم.
نویسنده با این دست طعنه‌های زیرکانه بارها بیننده را غافل‌گیر می‌کند طوری‌که در پایان نمایش مدام با خود می‌گویی: «راست می‌گفت، چقدر جای مسؤلیت‌پذیری، اخلاق، صداقت، اعتماد، مهربانی و انصاف در روابطمان خالی‌ست.» و این در حالی‌ست که همه‌ این مفاهیم در نمایش با ساده‌ترین شکل ممکن بیان می‌شوند.
برای نمونه استیصال گروه تئاتر در یکی از پرده‌ها و درماندگی تک‌تک اعضای آن که ناشی از مشکلات اجراست بیان‌گر قیل‌و‌قال‌های بزرگ‌کردن افراد یا نادیده‌گرفتنشان است، افرادی که نه تنها نادیده گرفتن تلاش آن ها بر عمق افسردگی یک نسل افزوده است بلکه با پس زدنشان سطح سلیقه و فرهنگ اجتماعی شکلی نامطلوب گرفته است.
امیدواریم آثاری چنین در آشفته‌حالی امروز فرهنگمان حمایت شوند.»
نمایش «نوشتِ سر» تا ۲۶ اسفندماه در عمارت نوفل لوشاتو به مدت یک ساعت و ۱۵ دقیقه روی صحنه است.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است