به
گزارش خبرنگار«صبا»، رهبری معظم، سوم تا یازدهم اسفند ۱۳۸۱ سفری مهم به سیستان و بلوچستان داشتند
که امیرخانی در این سفر همراه ایشان بود و «داستان سیستان» یادداشتهای شخصی این
نویسنده درباره آنچه در این سفر اتفاق افتاده را در برمیگیرد.
«داستان سیستان» با
متنی به جای مقدمه آغاز میشود که امیرخانی در آن به چگونگی فراهم شدن زمینه حضور
وی در این سفر اشاره دارد و در آن از پیشبینی و پیشفرضهایش از این سفر مینویسد. نویسنده داستان سیستان
یادداشتهای شخصیاش از سفر را به بخشهای روزانه تقسیم کرده و در پایان هر روز از
سفر به آن پخش پایان میدهد. داستان سیستان امیرخانی در حالی به چاپ بیست و هشتم
رسیده که نثر ویژه و داستان گونه اثر، رسمالخط خاص وی در جدانویسی کلمات و تلاش
برای ارائه نگاهی نو به سفرهای رهبری، هنوز اثر را پس از گذشت هشت سال از انتشار
آن جذاب میکند. مخاطب در داستان
سیستان علاوه بر آگاهی از آنچه در سفر ۹ روزه آیتالله خامنهای به سیستان و بلوچستان
میگذرد، در نمایی جدید برابر عنوانهای غیر رسمی همراهان رهبری در این سفر قرار
میگیرد و گاه با طنز خاص نوشتههای امیرخانی روبرو میشود. امیرخانی در سفر مقام معظم رهبری به سیستان و
بلوچستان در اکثر دیدارهای ایشان با مردم عادی، دانشجویان، نخبگان، نیروهای نظام و
سران قبایل حضور دارد و روایتی داستانگونه از دیدار رهبری با اقشار مختلف بهویژه
خانواده شهیدان ارائه میدهد. نویسنده در این
اثر خارج از آنچه رویکرد اصلی او در روایت از جزء جزء اتفاقات این سفر است، نگاهی
انتقادی بر بخشهای مدیریتی استان دارد و از چارچوبهای عادی سفرنامهنویسی خارج
میشود.
«داستان سیستان »دارای مزایایی است که آن
را از همان آغاز، اثر را خواندنی معرفی می کند که در ذیل به چند مورد از آن
اشاره می کنیم:
۱- داستان سیستان، شبیه گزارش های خبرگزاری ها از سفر رهبر، لحن خشک، رسمی، کلیشه
ای و مستقیم ندارد؛ در حاشیه ها شناور است، و برای ما فضا سازی مستند و زنده ای از
واقعیت های ملموس معماری می کند.
۲- داستان سیستان دارای نگاهی است
که پیچش های یک ذهن صمیمی، نقاد و طبیعی را بازتاب می دهد؛ ذهنی که به انقلاب،
نظام و رهبر، نه طبق قالب های بی جان، رسمی، کلیشه ای و بی روح، بلکه با حساسیّت،
باور، و پیش داوری های شتابزده ای، محصول کمال طلبی می نگرد. در انبوهی از شایعات
و واقعیات غرق است واز هر نشانه ای که بوی تقابل با خواسته های آرمانی و صادقانه
را می دهد، منزجر است و به محض برخورد با علامتی دال بر تناقض کردار و گفتار، شروع
به داوری می کند.
۳- داستان سیستان، شیطنت ها، تخطی ها و زیرآبی رفتن های مرسوم ایرانی نویسنده را
نمی پوشاند و صمیمانه از کلک ها و حقه های کوچکی که نویسنده طی سفر، برای دست یابی
به مقاصدش به خرج می دهد، پرده بر می دارد.
۴- و بالاخره
ارائه اطلاعات، از حقیقت باطنی مناسبات و پدیده هایی که نویسنده بدان باور دارد،
با زبان غیر مستقیم دلنشین است؛ چنین است که چهره رهبری و ارتباطشان با مردم و
ویژگی های خویشتندارانه زندگی خصوصی و منش و کنش ایشان در سفرها، به طور قانع
کننده و باورپذیر ترسیم شده است.
امیرخانی در قسمتی از کتاب
آورده است:
«دوست داشتم به جای نماهای
کلیشهای تلویزیون، این صحنهها را میگرفتند. دوست داشتم به جای سؤوال کلیشهای
چه احساسی دارید، یکی از آقا میپرسید که آیا آن روز که تبعید بودید و حتا فکر
رهایی از تبعید هم برای کافهی مردم مشکل بود، خیال میکردید روزی به عنوان نفر
اول ایران به این خانه برگردید؟ دوست داشتم یکی تصویری میگرفت از مردی که به رهبر
میگفت:
-کمکهای دولت قابل تقدیر
است، اما نمیرسد.
و از مردمی تصویر میگرفت که
به پشت مرد میزدند که بگو بگو…
و او که بدون ذرهای واهمه
ادامه میداد:
-میخورند، میبرند، میدزدند
آقا…
دوست داشتم کسی از پیرزنی مینوشت
که ناگهان موقع خروج عبای آقا را گرفت و تکان داد و گفت:
-از همسایههای قدیمیات
هستیم. به ایرانشهر خدمت کن!
دوست داشتم کسی در خانهی
زمان تبعید، از منطقهی دیپلماتیک تهران، بالای مصلا مینوشت که قرار بوده است بیت
آقا را به آنجا منتقل کنند، اما رهبر به تندی این پیشنهاد را رد کرده بوده است
که اگر هوای میدان پاستور برای مردم آلوده است، برای ما هم آلوده باشد…
این
هم آزمونی است دیگر برای مسئولان نظام! هر مسئولی را حتا اگر شده به قهر، بایستی
دست کم یک بار برد کنار خانه ی پیش از انقلابش، تا بداند که از کجا برخاسته
است…»
انتشارات
قدیانی ناشر داستان سیستان، چاپ بیست و هشتم این اثر را در ۲۲۰۰ نسخه با قیمت ۲۰۰۰۰تومان
روانه بازار نشر کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است