آقای توکلی، روزگاری که اغلب شرکتها به شیوه
دوبعدی که شیوه کلاسیک انیمیشنسازی است کار نمیکنند شما برای ساخت اولین فیلم بلند
خود از این شیوه استفاده کردهاید، آن هم با وجود انیمیشنهای سهبعدی که هماکنون
هم در ایران ساخته میشود. کمی درباره آن بگویید.
همانطور که خودتان هم گفتید انیمیشن دوبعدی سبک کلاسیک انیمیشنسازی
است. برای مثال اگر به کمپانی دیزنی نگاه کنید میبینید که تمام آثار ماندگار آنها
به شیوه دوبعدی تولید شدهاند اخیراً هم هر چند سال یکبار یک انیمیشن به شیوه دوبعدی
تولید میشود. درواقع دلیل کم بودن تولید انیمیشن به این روش این است که ساخت انیمیشن
دوبعدی کار سختی است هم از نظر کارگردانی و هم از نظر تولید ساخت اینگونه انیمیشنها
بسیار سختتر است. همین مسئله هزینه ساخت را بالا میبرد و معمولاً کمتر رغبت به ساخت
آنها وجود دارد. انیمیشن سهبعدی قطعا جذاب است و باتوجه به امکاناتی که هر روز نرمافزارهای
جدید به آن اضافه میکنند میزان جذابیتش هر روز بالاتر میرود و در این مسئله هیچ شکی
نیست. مشکل ایران این است که همه چیز در کشورمان نیمهکاره است یعنی اگر مخاطبی داشته
باشیم که تولیدات انیمیشن ما را با ساختههای پیکسار و دریمورکز که همه جذابیتهای
بالایی دارند مقایسه میکند و ما هم از این طرف بودجه نداشته باشیم و یک کار نیمهکاره
تحویل مخاطبان بدهیم مقداری مخاطب را جا میگذاریم. ما به جای آن کار، فکرکردیم مانند
سینمای ژاپن نیاز داریم که فرهنگ خودمان را داشته باشیم و لزومی هم ندارد وقتی پول
تو جیبمان مثل کمپانیهای بزرگ نیست مانند آنها فیلم بسازیم. ما باید روی داستانهایی
که ارائه میدهیم تمرکز کنیم چون از میان مخاطبانی که برای دیدن یک انیمیشن به سالن
میآیند شاید ۵درصد آنها دنبال
جذابیتهای بصری باشند بقیه به جذابیتهای فیلم و قصه و روایت آن توجه میکنند هیچکدام
از فیلمهای واقعی ما شبیه فیلمهای هالیوود نیست حتی فیلمهای اصغر فرهادی هم به اندازه
آنها کشش و جذابیت ندارد بنابراین وقتی ما چنین مصداقی برای سنجیدن در سینمای خود
نداریم نباید انیمیشن خودمان را هم با آنها مقایسه کنیم. هیچ شکی نیست که انیمیشن
سهبعدی جذابیت دارد اما زمانی خوب است که ما امکانات مالی و رندرفارمهای مناسب داشته
باشیم. متخصصان زیادی داشته باشیم که روی جزئیاتی مانند پلک چشم یا موی حیوانات برای
ساعتها و سالها کار کنند تا چیزهای جذابی در نتیجه نهایی کار بیرون بیاید. وقتی
این امکانات را نداریم چرا باید برویم و بهجای اینکه شیفته داستانهای خود شویم شیفته
تکنولوژی غریبهها بشویم آنهم داستان و قصه و روایتی که باید برای نسلهای بعدی خود
به یادگار بگذاریم. تمام این مسائل باعث شد که ما حس کنیم بهتر است خیلی بهدنبال جذابیت
بصری از نظر سهبعدی نباشیم که آنهم بهشکل نصفه و نیمه انجام شود، لذا فیلم را بهشکل
دوبعدی ساختیم.
متون خیلی زیادی در ادبیات فارسی هست که خود شما سابقا در کارهایی که
برای تلویزیون تولید کردهاید از آنها استفاده کردهاید که نمونه آن «امثال و حکم
دهخدا» است. اما خط اصلی انیمیشن شما داستان دو شغالی است که محور اصلی کتاب «کلیله
و دمنه» هستند و از این داستان استفاده کردهاید. آیا استفاده از این داستان بهدلیل
نمادگرایی قوی است که در آنها وجود دارد؟
کلیله و دمنه دو شغالند که نقش مثبت و منفی دارند و هر وقت که یکی از
آنها کار بدی میکند دیگری که شخصیت مثبت دارد برایش داستانی بیان میکند تا او را
از نتیجه کارش آگاه سازد به همین دلیل فیلمنامه کردن کامل «کلیله و دمنه» بسیار سخت
است، چون باید صدها داستان را در هم ترکیب کنیم و بچهها هم آنقدر پیچیده فکر نمیکنند
که ما بخواهیم کل کتاب را برایشان تبدیل به فیلم کنیم. لذا ما آمدیم و دو تا از داستانهای
بلند کتاب را که فکر میکردیم پیام خوبی دارد و میتوانیم آن را تبدیل به یک فیلمنامه
خوب بکنیم و جذابیت زیادی دارد اقتباس کردیم و ترکیب این داستان تبدیل به داستان اصلی
فیلم ما شد.
کمی هم در مورد روند فنی کار صحبت کنید باتوجه به اشاره شما به این مسئله
که تولید انیمیشن دوبعدی از سهبعدی سختتر است به ما بگویید که چه مراحلی را در تولید
این کار پشت سر گذاشتید؟
کار فنی فیلم طاقتفرسا بود چون ما اولین کسانی بودیم که در ایران تکنیک
دوبعدی دیجیتال را به کار بردیم یعنی القای حس سهبعدی در فضای دوبعدی و این اتفاقی
بود که با نرمافزار افتاد و شرکت ما بهعنوان تولیدکننده این فیلم، تنها شرکتی است
که توانسته نرمافزارهایی را بنویسد که بتواند با استفاده از آنها بهراحتی حرکات
حیوانها را در فضای دوبعدی مثل فضای سهبعدی انجام دهد و مخاطب متوجه غیبت بعد سوم
تصویر نشود تنها این مسئله نزدیک یک سال وقت گرفت و جمعا سه سال طول کشید تا ما توانستیم
فیلم را از نظر فنی به پایان برسانیم. شرکت
ما موسسه فرهنگی هنری طاهر است که در زمینه مولتیمدیا فعال است. در حوزه ادبیات کهن،
در زمینه نشر و در زمینه فیلم هم فعالیت میکنیم و سالهاست تولیداتی برای صداوسیما داشتهایم.
اخیراً چند انیمیشن دیگر هم اکران شده است. از اکران انیمیشن خود چه میزان
رضایت دارید؟
ما خدا را شکر میکنیم و راضی هستیم که در کشوری زندگی میکنیم که محدودیتها
زیاد است و ما اول این محدودیتها را میدانستیم و با وجود دانستن آن به مقوله تولید
انیمیشن بلند وارد شدیم. در کشوری هستیم که متاسفانه جایگاهی برای کودک و نوجوان نداریم
و عادت نکردهایم برای آنها
خیلی فیلم درست کنیم، خانوادهها عادت نکردهاند دست بچههای خود را بگیرند و به سینماها ببرند، سینماها
هم عادت نکردهاند فضاهایی را داشته باشند که بچهها با خانواده بیایند و از آن استفاده
کنند. بنابراین میبینید که خیلی از محدودیتها برای کار کودک در کشورمان وجود دارد.
ما همه اینها را به جان و دل خریدیم و این مردم هستند که باید ما را حمایت کنند. اگر
کار ما جذاب باشد مردم میآیند و آن را میبینند و طبیعی است که اگر از جهت تبلیغاتی
هم حمایت بشویم مردم بیشتر به این کارها توجه میکنند.
کمی در مورد روند نگارش فیلمنامه هم برای ما توضیح دهید، چون بنیان هر
کار خوبی فیلمنامه آن است. قطعاً شما بدون فیلمنامه خوب نمیتوانستید این فیلم را بسازید.
کمی در مورد فیلمنامه «کلیله و دمنه» به ما بگویید.
فیلمنامه را خودم به همراه خانم هاشمی بهرمانی کار کردم که در ابتدا من
بهتنهایی فیلمنامه را جلو بردم و در ادامه کار او به من ملحق شد ما سعی کردیم فیلمنامه
جذابی بنویسیم که بتواند بچهها را ۸۰دقیقه
روی صندلی بنشاند.
نگارش کار چقدر کشید؟
مقدار زیادی از زمان نگارش کار بین رفتوبرگشت بین استوریبورد و فیلمنامه
گذشت. ما یکبار فیلمنامه را نوشتیم و صحنهها را درست کردیم و دفعه دوم در تدوین فیلمنامه
دچار تغییر و تحول شد. باتوجه به آن یک بار دیگر فیلمنامه را بازنویسی کردیم و در
این بازنویسی ضعفهای داستان را پوشش دادیم و جاهای حساسی را که فکر میکردیم ممکن
است نوجوانها به آن حساسیت داشته باشند اصلاح کردیم. تولستوی نویسنده بزرگ روس گفت
من صد بار «جنگ و صلح» را نوشتم تا شد «جنگ و صلح». حالا ما فقط کمی روی کار وقت گذاشتیم.
چرا مخاطب هدف شما در «کلیله و دمنه» نوجوانان هستند؟ معمولاً همه انیمیشنسازها
برای ساخت انیمیشن به سراغ مخاطبان کمسنوسالتری میروند.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که واقعیت تلخ زندگی مخصوصاً مسائل
اقتصادی بهشکلی شده که نوجوانها بسیار ناامیدند اما در ضمن در کشوری زندگی میکنیم
که فرهنگ آن سرشار از امید است. اگر ادبیات کهن ما را مرور کنید پر از تخیل و رویا
است از «هزار و یک شب» تا داستانهای مولوی. هدف ما این بود که رویاپروری را در جوانها
زنده کنیم چون اگر جوانی رویا نداشته باشد و فقط به واقعیتهای زندگی بپردازد آن نوجوان
ناامید میشود از بین میرود. این رویاپردازی است که به او کمک میکند که اهداف زندگیاش
را برای بلندمدت تعیین کند و بعدها بتواند به آن برسد. این داستانپردازی و تخیلپروری
نکته مهمی در فرهنگ ماست که ما در موسسه خود به آن اعتقاد داریم و سعی کردیم به آن
در «کلیله و دمنه» بال و پر بدهیم.
برنامههایتان را در مورد کار بعدی بگویید.
ما ساخت «موش و گربه» عبید زاکانی
را در برنامه داریم که فیلمنامه آن هم نوشته شده و قرار است بهشکل تولید مشترک با
هندوستان انجام شود. چون بخشی از اتفاقات این داستان برای موشها در هند اتفاق میافتد
و بعد به ایران برمیگردند داستان بسیار جذابی است و بهشکل سهبعدی آن را میسازیم
چون در ایران از نظر مباحث فنی و تکنولوژیک شاید آنقدر در بحث سهبعدی پیشرفت نداشته
باشیم سعی کردیم این کار مشترک را با شرکای هندی خودمان انجام دهیم چون آنها با
شرکتهای بزرگ دنیا ارتباطهای مستقیم دارند و سعی داریم با این تولید مشترک بتوانیم
کاری را به مردم تحویل دهیم که هم از نظر مضمون فرهنگی قوی باشد، هم مفرح باشد و هم
از نظر فنی آنچه را که خیلی از منتقدان فنی در انیمیشن ایران به آن حساسیت دارند در
این انیمیشن پوشش دهیم.
علی ظهوریراد
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است