محمود درویش در سال۱۹۴۱میلادی
در البروه روستای شرقی عکا متولد شد. وی در سال۱۹۴۸ پس از اشغال فلسطین به وسیله صهیونیستها
آوارگی را تجربه کرد. «گنجشگهای بیبال»، «برگهای زیتون»، «عاشقی از فلسطین»، «گنجشکها
در الجلیل میمیرند»، «چرا اسب را تنها گذاشتم» و «از آنچه که کردهای پوزش مخواه»
از کتابهای این شاعر است.
یکی از روزهای میانی سال ۱۹۶۴میلادی
بود که محمود درویش جوان یکی از اشعارش را برای جمعیت زیادی خواند و شاید پیش از آن
هیچکس گمان نمیکرد که روزی نام او بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین شاعران عرب به یادگار
بماند. روزهای بعد از این اتفاق، اثر خوانده شده درویش در سراسر فلسطین و جهان عرب
پخش شد و نام وی بر سر زبانها افتاد؛ هرچند در آن زمان چهار سالی از چاپ اولین اثر
این نویسنده میگذشت.
این شاعر دنیای عرب، آن چیزی را میدید که بسیاری نمیتوانستند. در نگاه
به زندگی، سیاست و حتی مردم اطرافش متفاوت بود و احساسش را طوری با کلمات بیان میکرد
که بهنظر میرسید واژهها تنها برای او ساخته شدهاند.
وی با سرودن اشعاری در حمایت
مردم فلسطین، نام خود را جاودانه کرد و جوایز ادبی زیادی به دست آورد؛ اشعاری علیه
جنایات رژیم صهیونیستی که سرانجام سبب شد درویش وطنش را ترک کند.
چیزی نگذشت که آثار درویش یکی پس از دیگری به چاپ رسید و وی در طول فعالیت
تقریباً چهلساله خود بیش از سی مجموعه
شعر و هشت اثر نثر به چاپ رسانید.
درویش علاوه بر جهان عرب در بسیاری از کشورهای جهان شاعری شناختهشده
است و آثارش به بیش از ۲۲زبان ترجمه شدهاند.
محمود درویش در حالی در نهم آگوست سال۲۰۰۸میلادی
از این دنیا رفت که بسیاری وی را یکی از امیدهای مردم فلسطین و «نفس» این مردم میدانستند.
وی در طول زندگی ۶۷ساله
خود بارها از قلهای به قله دیگر پرید و این پرواز وی هر بار بلندتر و موفقتر بود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است