ابتدا از بیمهری جشنواره فجر نسبت به فیلم شما شروع کنیم. با اینکه «شنل» جزو فیلمهای خوب بود ولی کاملا مهجور ماند. فکر میکنید که در جشنواره شهر جبران شود؟
جشنواره فجر یک سری برنامههای خاص و گرایشهای خاصی را دنبال میکند. لیست فیلمهای جشنواره شهر را نگاه میکردم، دیدم که فیلمهای خوب و خیلیخوبی در بخش مسابقه هستند که نشان میدهد هیات انتخاب این جشنواره با دید بازتر و تخصصیتری به فیلمها نگاه کردند. اگر هم هیاتداوران چنین خطمشیای داشته باشد، میتوان خوشبین بود که برای فیلم ما اتفاق خوبی بیفتد. از طرفی دیگر رقابت در این جشنواره خیلی سخت است که باید بیینم چه اتفاقی میافتد.
یکی از انتقادها به جشنواره فیلم شهر این است که وقتی فیلمی در جشنواره فجر اکران شده، اکران عمومی هم شده و حتی دیویدیاش هم در دسترس عموم است، پس ضرورت نمایش این فیلم در جشنواره فیلم شهر چیست؟
نمایش فیلم اکران شده، ایرادی ندارد. البته نظر شخصی من است. از طرفی دیگر اینکه جشنواره فیلم شهر دوسالانه باشد، بهنوعی کنسرو دو سال سینمای ایران است که هم انتخاب فیلمها خیلی سخت است و هم برگزاری آن. درنتیجه کیفیت فیلمها بالاتر میرود و هر چیزی که کیفیت فیلمها را بالا ببرد قطعا خیلی خوب است. البته تا جایی که میدانم جشنواره شهر بهشکل انبوه نمایش فیلم ندارد.
در فیلمهای شهری ما معضلی که داریم این است که هویت مکان، هویت معماری و هویت شهر، کمتر فردیت و کارکرد دراماتیک پیدا میکند و بیشتر در حد یک مکان و محیط قراردادی هستند. در فیلم «شنل» اما کاملا این محیطها کارکرد دراماتیک پیدا میکنند. ازجمله کارخانه، شهر و... چه راهکاری داشتید که از محیط شهری استفاده هنرمندانه داشته باشید؟
ممکن است حتی کل فیلم در آپارتمان بگذرد اما کارکرد داشته باشد. باید توجه کرد که اگر محیط شهری و لوکیشنهای مختلف در فیلم هویت پیدا نکنند قطعا به فیلمها لطمه وارد خواهند کرد.
شما برای چندمین بار با رضا بهبودی همکاری کردهاید. معمولا رسم بر این است که بعد از چند فیلم، کارگردانان سراغ چهرههای مشهور میروند اما شما همکاریتان تداوم پیدا کرده است. بهبودی در «شنل» هم بازی قابلتوجهی دارد و هم شخصیت جذابی. شیوه تعاملتان چطور بود؟
شناخت در همکاری خیلی تعیینکننده است. شناختی که در طول این سالها بهبودی از من و من از بهبودی داشتم، باعث شده که به یک سلیقه و نگاه مشترک برسیم. هیچکدام آدمهایی نیستیم که فقط بهخاطر آشنایی و رفاقت بخواهیم همکاری را تکرارکنیم، بلکه نقشها طوری نوشته شده که با بازی بهبودی همخوانی دارد و او بهترین گزینه برای نقشها بوده است.
ایده مرکزی فیلم شما و چند موقعیت کلیدی، فیلمهایی از سینمای ایران را در ذهنها تداعی میکند. از ایده شناسنامهدار شدن فرزند که فیلم «من ترانه 15 سال دارم» را تداعی میکند تا افغانی بودن قهرمان داستان که فیلم «باران» ساخته مجید مجیدی را به ذهن میرساند. اما خوشبختانه فیلم شما کاملا هویت مستقلی پیدا کرده است. چه تمهیداتی داشتید که به این هویت برسید ؟
خیلی صادقانه بخواهم بگویم، الان که اسم این فیلمها را گفتید فکر کردیم که شباهت دارد یا نه و تا پیش از این اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم. البته گرفتن شناسنامه محوریت چندانی در داستان ما ندارد و بیشتر در پسزمینه اتفاق میافتد. در آن فیلم، این کار هدف شخصیت است اما در فیلم ما صرفا یکی از دغدغههای شخصیت است. شاید علت این تمایز و استقلال فکری و عملی این بود که ما فقط میخواستیم داستان تعریف کنیم. یک داستان در درجه اول سرگرمکننده و در درجه دوم تاثیرگذار و تاویلپذیر است و طبعا همه دقت خودمان را به کار گرفتیم که روایت کمتر پرداختهشدهای را به تصویر بکشیم. وقتی هدف این باشد و هم برای داستان و هم برای مخاطب احترام قائل باشیم حتما به کار موفقی ختم خواهد شد.
معضلی که در برخی فیلمهای ایرانی داریم این است که کمتر به ابعاد مختلف شهرستانها و شهرها پرداخته میشود و بیشتر روایتها در پایتخت میگذرد. از نظر شما این ضعف وارد است؟ برای اینکه از لحاظ لوکیشن و معماری تنوع داشته باشیم چه راهکاری باید داشت ؟
نکته اول این است که پایتخت ما کلانشهر است و نوع داستانها و درامهایی که در کلانشهر اتفاق میافتد، تمایز و تفاوت زیادی با شهرهای کوچک دارد. ما این بخش شهرهای کوچک را انگار حذف کردهایم. درواقع فیلمها یا به کلانشهرها میپردازند یا به روستا و در این میان، شهرهای کوچک حلقه مفقوده روایتهای شهری در سینمای ایران است. نکته بعدی به گرایش سرمایهگذار و تهیهکننده برمیگردد. مثلا ما برای فیلمبرداری فیلم «شنل» به آمل رفتیم چون واقعا بستر لازم برای حمایت از ما بهخوبی در آمل فراهم شد. یعنی بخش اقتصادی سینما هم میتواند در این مسئله دخیل باشد.
از نظر شما دستاورد فیلم شهر چه میتواند باشد؟ آیا اتفاق خوبی را میتوان برای فیلم شما پیشبینی کرد؟
نکته مثبت و متمایز جشنواره تا به اینجا این بوده که فیلمها بهطور متعدد اکران نمیشوند و کم و بیش و فقط یک بار نمایش دارند که بهنظرم روند خوبی است. چراکه در اکثر جشنوارهها هر فیلم چندین بار نمایش داده میشود. اما با این شیوه جشنواره شهر، فیلمهایی که اکران عمومی نشدهاند، میتوانند از قابلیت خود برای استقبال بیشتر استفاده کنند. درحالیکه نمایش به تعداد زیاد باعث میشود که کنجکاوی و اشتیاق کاسته شود. مثلا در جشنواره فجر شاهدیم که حدود 45فیلم در کوران شدید به نمایش درمیآیند و احتمال فرصتسوزی در اکران عمومی وجود دارد که خوشبختانه این اتفاق در جشنواره شهر نیفتاده است. اما نکته منفی که میتوان در نظر گرفت پسوند بینالمللی برای جشنواره است که به هیچ وجه نمایش فیلمهای خارجی کیفیت جشنواره را ارتقا نمیدهد. اگر فیلمهای خارجی پذیرفتهشده در جشنواره از لحاظ کیفیت، تاثیرگذاری لازم را داشته باشد خیلی میتواند به قوام این عنوان بینالمللی کمک کند اما معمولا فیلمها کیفیت چندانی ندارند و نمیتوانند اعتبار چندانی به جشنواره ببخشند. بهعنوان حرف آخر باید تاکید کنم که باید از سینمای مستقل حمایت کرد. واقعا نباید این طور باشد که صرفا یک وام ناچیز از نهادهایی مثل فارابی ارائه شود بلکه باید سیاستگذاریها را سمت حمایت همهجانبه از سینمای مستقل برد. به نظرم جاهایی مثل جشنواره شهر توانایی این را دارد که از سینمای مستقل حمایت کند.
محسن جعفریراد