«مالیخولیا» اسیر قواعد اکران شده است | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۱
مرتضی آتش‌زمزم از «مالیخولیا» به «صبا» می‌گوید:

«مالیخولیا» اسیر قواعد اکران شده است

فیلم «مالیخولیا» تازه‌ترین فیلم به نمایش در آمده در سینماهاست که اکران آن از چهارشنبه هفته پیش آغاز شده است.

 فیلمی به کارگردانی مرتضی آتش‌زمزم که تا پیش از این چندین فیلم
کوتاه، مستند و تلویزیونی ساخته بود و «مالیخولیا» چهارمین فیلم بلند او بعد از «آخرین
گزارش»، «بن بست» و «مرگ سپید» محسوب می‌شود که به فضای مالیخولیایی زندگی یک نقاش
می‌پردازد. ترکیب بازیگران «مالیخولیا» نیاز به بررسی دارد، از گروه بازیگری می‌توان
به محمدرضا هدایتی، لیلا اوتادی و لاله اسکندری اشاره کرد. در «مالیخولیا» سعی‌شده
است که هم در ساختار به‌خصوص طراحی صحنه و لباس و هم در تصویربرداری، قواعد ژانر
رعایت شود. با کارگردان این فیلم گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


یکی از نکات
برجسته فیلم شما داشتن حال‌وهوایی وهمناک و مالیخولیایی است که بیشتر با نگاهی
فرمیک به تبیین مفاهیم مد نظرتان می‌پردازید. چه راهکاری را برای متقاعد‌کننده‌بودن
و ملموس جلوه‌کردن این‌ فضاها به‌کار بستید؟

سعی کردیم
به فضای رئال نزدیک باشیم و اتفاقاتی را نشان دهیم که ممکن است برای هر کسی در
شرایط عادی رخ دهد. اصلا به‌دنبال ایجاد فضاسازی عجیب و غریب نبودیم. با فیلمبردار
و نویسنده که درباره نوع فضاهای فیلم حرف می‌زدیم؛ تاکیدمان این بود که اجرای فیلم
طوری باشد که همه آدم‌ها بتوانند با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کنند و درواقع خودشان
یا بخشی از وجود خودشان را در فیلم پیدا کنند یا حداقل مشابه‌اش را دیده باشند.
چون اتفاقات در یک شب و در فصل زمستان رخ می‌دهد و قرار است این حس به ببینده
منتقل شود که شاید با روایتی وهمناک رو‌به‌رو شود.

ترکیب
بازیگران فیلم، ترکیب جالب و کنجکاو‌کننده‌ای است. از یک طرف محمدرضا هدایتی را
داریم که بیشتر در کارهای کمدی بازی کرده و از طرفی دیگر لیلا اوتادی که بازیگر
سینمای صرفا تجاری است. چه شد که به این انتخاب‌ها رسیدید؟ همکاری با آن‌ها چطور
بود؟

در سینما
چیزی که می‌خواهیم با چیزی که به‌دست می‌آوریم، تفاوت دارد. در زمان نوشتن
فیلمنامه به شهاب حسینی بای ایفای نقش فکر می‌کردم. اما به این دلیل که این سینما
مستقل است و طبعا بودجه خیلی اندکی داریم بنابراین بخشی از انتخاب‌هایمان تحت‌تاثیر
میزان بودجه‌مان قرار می‌گیرد. به بودجه نگاه می‌کردیم و طبعا به این نتیجه رسیدیم
که نمی‌توانیم با حسینی همکاری کنیم. بعد از حسینی سراغ گزینه‌های دیگر رفتیم.
ترجیحم این بود که سراغ کسی بروم که این بازی برایش تجربه جدیدی باشد و تا حالا در
این فضا کار نکرده باشد. آدم به‌شدت ریسک‌پذیری هستم و می‌دانستم که محمد رضا
هدایتی، بسیار بازیگر باهوشی است و می‌تواند از عهده نقش برآید. این فرصت را به هم
دادیم و از نتیجه کار هم خیلی راضی هستم. شاید مخاطب در چند دقیقه اول فیلم همان
هدایتی پیش از این را مد نظر قرار دهد اما بعد از چند دقیقه کاملا در قالب نقشی
تازه، فضای همدلی‌برانگیزی رخ می‌دهد و مخاطب نقش را باور می‌کند. فیلم که تمام می‌شود
شاید یادش می‌رود که هدایتی یکی از بهترین بازیگران کمدی است. درباره لیلا اوتادی
هم شرایط همین‌طور است. به‌نظرم اوتادی تا حالا چنین نقشی را و با این ظرافت بازی
نکرده است. برای او هم ایفای این نقش خیلی متفاوت بود. در «مالیخولیا» از بازیگران
حرفه‌ای و چهره‌های مطرح استفاده شده است اما تلاش کردیم قالب‌های ذهنی تماشاگران را
بشکنیم و از این بازیگران در نقش‌هایی متفاوت بهره ببریم که نمونه خوب آن بازی هدایتی
در این فیلم است که نقشی متفاوت را استادانه ایفا کرده است.

بنا بر
مقتضیات درام در روایت، تصویرپردازی خاصی را مد نظر قرار داده‌اید. شیوه تعاملتان
با تورج اصلانی به‌عنوان فیلمبردار چطور بود؟

تورج اصلانی،
یکی از بهترین فیلمبرداران سینمای ایران است و همکاری بسیار لذت‌بخشی داشتیم. به
پشت دوربین هم خیلی اهمیت دادیم. هدف ما این بود، بیننده در کنار سرگرم‌شدن با یک
قصه، شاهد فرم بصری و تصاویر متفاوتی باشد. وقت و انرژی زیاد گذشتیم تا در کنار
فضای هنری، به المان‌های سینمای تجاری هم توجه شود. سعی کردیم قواعد یک فرم بصری
سینمایی را رعایت کنیم و مخاطب دست پر از سینما خارج شود. متاسفانه برخی از فیلم‌های
سینمایی ما از لحاظ فرم بصری با فیلم‌های تلویزیونی فرقی نمی‌کند و ما سعی کردیم
از این کلیشه‌ها پرهیز کنیم. امیدوارم این ظرافت‌ها موجب لذت مخاطب شود و او از
سینما با رضایت بیرون برود.

در تصویرپردازی‌ها
سعی شده است از تابلوهای نقاشی و معماری در اصفهان استفاده دراماتیکی شود. چقدر
این عناصر در پیشبرد درام تاثیرگذار بود؟ و چه ضرورت و کارکردی داشت ؟

به این‌دلیل
که شخصیت اصلی داستان نقاش است و در نقاشی‌هایش سعی می‌کند فضایی مالیخولیایی را
ایجاد کرده و به آن بپردازد. در کنار این وضعیت معماری ایرانی را داریم که همواره
غیر از زیبایی، نوعی از رازآلودگی و وهم را با خود به‌همراه دارد. از طرفی دیگر
اغلب فیلم‌های ما در تهران ساخته می‌شود و از ابتدا به این فکر کردیم که در انتخاب
لوکیشن به تنوع فکر کنیم و جایی را انتخاب کنیم که هم ازکلیشه‌ها فاصله بگیریم و
هم با داستان ما تناسب داشته باشد. علاوه بر این وقتی چنین فیلمی در جهان نمایش
داده شود، این معماری جزیی از هویت و تاریخ و فرهنگ ما به حساب خواهد آمد.


در سینمای
تجربی با دو نوع رویکرد مواجه هستیم. یکی فیلم‌های هنری و تجربی که مولفه‌هایش را
می‌شناسیم و قابل انطباق با نمونه‌های خارجی است و دیگری فیلم‌هایی که صرفا به قصد
تجربه سینما ساخته می‌شوند که متاسفانه به کارها و ساخته‌هایی دم‌دستی ختم می‌شوند.
برای ساختن «مالیخولیا» چه رویکردی را مد نظر قرار دادید؟

برای ساختن «مالیخولیا»
از تمام تجربیاتم در این سال‌ها، استفاده کردم. از روز اول نه قرار بود یک فیلم
تجاری پرفروش بسازم و نه قرار بود یک فیلم خیلی آوانگارد و هنری بلکه می‌خواستم مرز
میان مخاطب خاص و عام را رعایت کنم. حس کردم فضایی مثل فضای مالیخولیا در سینمای ایران
کم‌تر تجربه شده و سعی کردم این کمبود را جبران کنم. از طرفی دیگر برای بیننده هم
یک تنوعی ایجاد شود تا حق انتخاب بیشتر و بهتری داشته باشد. می‌خواستم فرم دلخواهم
را تجربه کنم و بگذارم بیننده هم در این تجربه سهیم باشد و از آن لذت ببرد. حتی
این تجربه‌گرایی در انتخاب بازیگران هم نمود دارد. چشم بسته به انتخاب بازیگران
دست نزدیم بلکه بر اساس تحلیل و تمرین جلو رفتیم و امیدوارم این تجربه‌گرایی جواب
داده باشد.

در بهار
امسال سلطه فیلم‌های‌های کمدی را بر سینمای ایران شاهد بودیم. فکر می‌کنید «مالیخولیا»
می‌تواند به فروش خوبی دست پیدا کند؟ به‌نظرم در حق فیلم‌هایی مثل «مالیخولیا» جفا
شده و با نوعی بی‌عدالتی مواجه شده‌اند. آیا از شرایط اکران راضی هستید؟

انتظار فروش
بالا را ندارم چون فقط پنج سالن به فیلم ما تعلق گرفته است و ضعیف‌ترین سانس‌ها را
به آن اختصاص داده‌اند اما امیدواریم که مردم فیلم را ببینند و از این فیلم‌هایی
که با بودجه کم و با تیمی مستقل ساخته می‌شود، حمایت کنند. این‌که بر استقلال
تاکید می‌کنم؛ یعنی یک‌هزار تومانی از نهادی دریافت نکردیم، اسپانسر هم نداشتیم و
سعی کردیم با بودجه شخصی و با استقلال فکری و عملی کامل فیلم بسازیم. اسم گروه
سینمایی که «مالیخولیا» در آن اکران می‌شود،گروه سینمای آزاد است اما به‌نظرم باید
عنوان اسیر را روی آن گذاشت چراکه فیلم ما اسیر قواعد اکران شده است. واقعا شرایط
اکران ناعادلانه است. به فیلمی ۲۵۰ تا سالن می‌دهند و به فیلم ما فقط پنج سالن! آن
هم در بدترین ساعات شبانه‌روز مثلا ساعت ۱۲ ظهر! مخصوصا در ماه رمضان که واقعا نمی‌شود
توقع داشت تا کسی برای دیدن چنین فیلمی ساعت ۱۲ ظهر به سینما برود.

در سینمای
ایران همواره دو نوع تهیه‌کننده داریم. یک تهیه‌کننده‌ای که فقط سرمایه فراهم می‌کند
و اغلب در مرحل تولید به سود می‌رسد و دوم تهیه‌کننده‌ای که اهل تحلیل است، نگاه
فرهنگی به سینما دارد، تمام اجزای سینما را می‌شناسد و همیشه سر صحنه حاضر است و
پیشنهاداتی به عوامل تولید می‌دهد. نقاط قوت و ضعف تهیه‌کنندگی در سینمای مستقل را
چطور ارزیابی می‌کنید؟ چطور شد که خودتان تهیه کار را به عهده گرفتید؟

تهیه‌کنندگانی
که در سینمای مستقل فعالیت می‌کنند، تهیه‌کنندگان بهتری هستند. نگاه کاسبکارانه و
مصرف‌گرایانه به سینما نداشته و بیشتر می‌خواهند از استعدادهای تازه حمایت کنند.
اگر قرار بود «مالیخولیا» کار پرفروشی شود حتما سراغ تهیه‌کننده می‌رفتم اما چون
کاری مستقل و جمع‌وجور است خودم تهیه‌کننده شدم. ترجیح می‌دهم در یک پروژه فقط
کارگردان باشم اما خاصیت این فیلم این بود که خودم تهیه‌کنندگی را به عهده بگیرم.

حرف آخر؟

امیدوارم
جوان‌ها از سینمای مستقل حمایت کنند؛ نه فقط از «مالیخولیا» بلکه از دیگر فیلم‌های
تولید شده با گفتمان مستقل. اگر قرار باشد سینمای ما فقط به فیلم‌های صرفا تجاری و
یا فیلم‌های سفارشی و ایدئولوژیک بپردازد، سینمای مستقل ضعیف‌تر می‌شود و به‌تدریج
از بین خواهد رفت. البته کارهای تجاری هم باید ساخته شوند، چون چرخ سینما را می‌چرخانند،
اما در کنارش باید از سینمای مستقل هم حمایت کرد.




محسن جعفری‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    114/077/276/500
  • بی‌بدن
    28/001/036/000
  • سال گربه
    20/697/483/000
  • آپاراتچی
    4/337/816/000
  • ایلیاجستجوی قهرمان
    3/385/558/500
  • پرویز خان
    3/300/677/000
  • نوروز
    3/136/309/000
  • آسمان غرب
    2/879/984/500
  • مست عشق
    پیش فروش 1/424/095/000